رابطه بین تکنولوژی سود مصرف کنندگان و صاحبان آن چیست ؟
رابطه بین تکنولوژی سود مصرف کنندگان و صاحبان آن چیست ؟
اولین چیز این است که هیچ لزومی وجود ندارد که این سود به مثابه یک سود مادی در نظر گرفته بشود صاحبان تکنولوژی بدون تردید منافع مادی بسیاری از تکنولوژی می برند اما در نظام سرمایه داری فقط این سود مادی نبوده است که باعث رشد و پیشرفت تکنولوژی شده صحبت از تکنولوژی بسیار گسترده است دارای جنبه های بسیار زیاد که قابلیت بررسی را از ما می ستاند که در این نوشته به همهی آن ها بپردازیم شاید برای بررسی ریشه تر لازم باشد به «عقلانیت ابزاری»و به تاریخ شکل گیری «سوژه و ابژه »بپردازیم ولی من همچین قصدی ندارم چون از نظر من در این جهان که وانموده و واقعیتی وجود ندارد بررسی رابطه تکنولوژی از منظر اقتصاد سیاسی اهمیتی به مراتب کمتر داشته باشد قصد من نگاه به تکنولوژی از منظر های دیگر و همچنین محدود کردن تکنولوژی به تکنولوژی های ارتباطی هست .
ر زمانهایکه تکنولوژیهای نوین ارتباطی سبک جدیدی از سوژگی و کنش به ارمغان آورده و تجربههای زیستهی خیل وسیعی از افراد را در فضای مجازی و حاد-واقعی برساخت نموده است، ضرورت تأملی انتقادی درباب آنها بیش از بیش نمایان میگردد.
«هایدگر میگوید تخنه نام کار و مهارت صنعتگر است، البته نامی هم برای مهارتهای فکری و هنری است. تخنه به فراآوردن تعلق دارد؛ یعنی انکشافی است که فرامیآورد و حضور میبخشد. تخنه به پوئسیس (Poesis) تعلق دارد به امر poetic شاعرانه. هایدگر در آن مقاله بین فوزیس (physis) و پوئسیس نسبتی برقرار میکند. فوزیس همان پوئسیس به والاترین مفهوم کلمه است؛ زیرا آنچه به اعتبار فوزیس حضور مییابد خصوصیت شکوفایی را در خود دارد مانند غنچهای که میشکفد، همان مفهوم خودجوشی، لبریز شدن؛ در واقع میگوید فوزیس نوعی پوئسیس است که از درون میجوشد. در یک موضع دیگر به اخلاق نیکوماخوس ارسطو اشاره میکند. تخنه از امری کشف حجاب میکند که خود را فرانمیآورد و هنوز فرا روی ما قرار ندارد، این کشف حجاب یا این انکشاف از ماده و صورت هنر است. او زورق و خانه را به عنوان مثال مطرح می کند و میگوید وقتی ما زورقی میسازیم از اول تصویری از زورق در ذهنمان داریم، بعد ماده را طبق صورتی که در ذهن داریم، میسازیم، از قبل صورت و مادهی زورق یا خانه را با چشمداشت به تصویر نهایی یا محصول نهایی مورد نظر در آن شیء گرد میآوریم.
بنابراین هایدگر میگوید تخنه به پوئسیس تعلق دارد، پوئسیس در والاترین مفهوم کلمه میشود فوزیس؛ در واقع میگوید به اموری که علیالاصول خود میجوشند، لبریز میشوند، شکوفا میشوند، فوزیس میگویند. اگر امر به هر دلیل شکوفا نشود که در نگاه پدیدارشناسانه این دلیل چیزی نیست جز آن حملهایی که ما بر آن میکنیم، آنوقت اگر کسی بیاید و به آن چیز مجال ظهور بدهد به آن میگوید تخنه.»(مهدی معینزاده/هنر بهمثابه برونشو از گشتل تکنولوژی)
«از نظر هایدگر تکنولوژی جدید سه دستاورد عمده دارد:
۱٫ تکنولوژی، اگرچه به ظاهر نتیجۀ تمایل بشر به بهرهبرداری بیشتر و استفادۀ هر چه بیشتر از طبیعت است، بر خود آدمی غلبه کرده و سیطره یافته؛ بنابراین از کنترل بشر خارج شده است و به صورتی دردناک زمین را به فراسوی امکاناتش سوق میدهد؛
۲٫ تکنولوژی جدید بیهدفی و بیخانمانی را به دنبال آورده است. انسان مدرن به یک ذهن مدرِک ــ سوژه ــ تبدیل شده و از جهانمندی محروم گردیده است. بیخانمانی درعینحال بیریشگی نتیجۀ تکنولوژی غربی است؛ زیرا تکنولوژی به این معنا در پی کشف هستی نیست و به هستی هستومندها توجه نمیکند، بلکه هستومندها را چنانکه خود میخواهد تغییر میدهد و سرانجام به حذف هستی دست میزند. حذف هستی سبب شده است انسان در دوران جدید خود را مرکز عالم بداند و این به بهای از دست دادن جایگاه خود در جهان است؛
۳٫ تکنولوژی، هرگونه امکان دیگری را برای کشف و بازنمایی هستومندها از میان میبرد؛ زیرا در همۀ پدیدهها و حتی در ساحت هنر نیز رسوخ کرده است. درواقع ما فقط میتوانیم جهان را به صورت تکنولوژیک ببینیم و آن را در جهت انکشاف تکنولوژیک ــ تعرض آمیز ــ درک کنیم.
شاید بتوان این دستاوردهای سهگانۀ تکنولوژی را به دلیل ویژگیهای سهگانه تکنولوژی دانست که هایدگر خود به آنها اعتراف کرده است. این ویژگیها، که در ادامه شرح داده شدهاند، درواقع خصلتهای عکسالعمل آدمی نسبت به تکنولوژی است:
۱٫ تکنولوژی امری خنثی نیست. هایدگر دراینباره گفته است: «از همه بدتر آن است که گمان کنیم که تکنولوژی امری خنثی است؛ زیرا در این صورت است که بردۀ آن خواهیم شد؛ زیرا چنین تصوری از تکنولوژی، که امروزه به خصوص مورد ستایش است، چشم ما را بهکلی بر ماهیت آن میبندد». این ویژگی، به صورت عامیانه نیز در میان بعضی از مردم و متأسفانه اندیشمندان جامعۀ ما نیز ریشه دوانده و در مثالهای کوچه ـ بازاری تکنولوژی به چاقو تشبیه شده است که اگر به دست جراح بدهی یک بیمار را عمل میکند و از مرگ نجات میدهد، اما اگر به دست یک دزد بدهی با آن انسانی را میکشد!!!
۲٫ تکنولوژی امری مبهم است. هایدگر دراینباره گفته است: «ماهیت تکنولوژی به مفهوم والایی مبهم است». یا اینکه «ماهیت تکنولوژی جدید مدتهاست که پنهان است، حتی در آنجا که ماشینهای صنعتی اختراع شدهاند، در آنجا که تکنولوژی برق در اوج شکوفایی به سر میبرد و تکنولوژی اتمی دیگر جاافتاده است»؛
۳٫ تکنولوژی امری اسرارآمیز است. هایدگر گفته است: «تکنولوژی امری اهریمنی نیست؛ ولی ماهیت آن اسرارآمیز است».»(مرتضی روحانی/تکنولوژی چه میدهد و چه میگیرد؟)
هایدگر از مهیب تکنولوژی می گفت،از جهانی که همچون ابژهای در معرض حملات تفکر حسابگرانه قرار گرفته است،از ماهیّتِ «گِشتل»تکنولوژی که به طبیعت تعرض کرده است،آن نگاه تکنولوژیک که به طبیعت به چشم پمپ بنزین می نگرد و دائماً از آن تغذیه می کند،و روزی ما را در محاصرۀ قوای مقاومت ناپذیرش هر لحظه تنگ تر و تنگ تر خواهد فشرد تا عاقبت فراتر از خواست و ارادۀ آدمی،«بیش از ظرفیت تصمیم گیری او رشد»کند؛تکنولوژی همانند تراژدیِ ترمیناتور بر انسان،کمدی وار غالب می شود.
«زیربنای ایده تحول تکنولوژیک بمثابه فرایند اجتماعی، بحثی عمومی پیرامون اهمیت بافت اجتماعی و مجموعه ارتباطات است. براساس این مدل، تحولات تکنولوژیک به مثابه فرایندی اجتماعی دیده می شود که شامل تولید کنندگان، پذیرندگان تکنولوژی و دیگران (نظیر دولت) هستند که به شکل عمیقی متاثر از شرایط زمانی و مکانی فرهنگی، نهادهای سیاسی و استراتژی های بازاریابی هستند. در اقتصاد های مبتنی بر بازار آزاد (سرمایه داری)، حداکثر کردن سود محرک قدرتمند تحول تکنولوژیک است. به صورت عمومی، تنها آن دسته از تکنولوژی ها توسعه داده شده و به بازار می رسند که به حداکثر رسانی سود را برای مالکان درآمد سرمایه تولیدی تضمین کنند.هر تکنولوژی که در برآوردن این هدف ناتوان باشد به رغم این که پاسخگوی نیازهای مهم اجتماعی باشد از دستور خارج خواهد شد. بنابراین تحول تکنولوژیک فرایندی اجتماعی است که قویا توسط منافع مالی سرمایه جهت داده می شود. در حال حاضر هیچ فرایند دمکراتیکی ناظر بر این امر نیست. مثلا چیزی شبیه رای دادن پیرامون مطلوبیت اجتماعی و زیست محیطی یک تکنولوژی قبل از توسعه و بازاریابی آن که به شهروندان عادی اجازه می دهد جهت روند تحولات تکنولوژیک را هدایت کنند. این تنیدگی و رابطه متقابل و پویای تکنولوژی و سرمایه داری در مفهوم « تخریب خلاق» بیشتر باز خواهد شد.»(بابک پاکزاد/سرمایه داری، تولید و تکنولوژی)
در پایان به آینده بپردازیم آینده همراه با تکنولوژی تئودورآدورنو پس از تجربه ی آشویتس و بعد از هیرو شیما در کتاب خود دیالکتیک منفی نوشت :«پس از فاجعه هایی که رخ داده اند و در برابر آن همه فاجعه که در راه هستند وقیحانه خواهد بود اگر بگوییم طرحی برای جهانی بهتر در تاریخ وجود دارد و پاره های آن به هم می پیوندند ...تاریخ جهانی حرکتی از وحشی گری به سوی انسان گرایی نیست بلکهحرکتی است از تیرو کمان به بمب مگاتونی».
- ۹۶/۰۲/۳۱